|
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : الی
یه بار با بچه ها گفتیم بریم جنوب . چند نفری جمع شدیم و سوار اتوبوس شدیم خب اولش خیلی خوش و خرم خوش میییییذگروندیم!!!! برف اومده بود اون شب.دیگه شب شده بود منم چشمامو بستم تا بخوابم اما بچه ها بیدار بودن یهو دیدم همه کج شدیم گفتم یا خدااااااااااااا چی شد؟؟؟؟؟؟ نگووووو چپ کرده بودیم!!!!! شوخی کردم اصلا خنده نداشت همه ترسیده بودیم طوریکه یه خانومه شروع کرد به اشهد خوندن!!!! ولی انصافا اینجاش خنده داشت همه به حالت کج مونده بودیم ولی خداروشکر کلا چپ نکرده بودیم یعنی اتوبوس به صورت کج به یه تپه خورده بود یعنی اون تپهه ما رو نگه داشته بود (گفتنش سخته ولی خلاصه چپ کرده بودیم دیگه ااااه) شانس اورده بودیم دقیقا همونجایی ک ما چپ کرده بودیم یه تپه بود بقیه جاها دره بود گفتیم حالا کی میخواد بیاد ما رو راست کنه؟؟؟؟؟ گوشیم آنتن نمیداد زنگ بزنیم امداد. خلاصه چند دقیقه ما به حالت کج موندیم تا امداد اومد و ما رو پیاده کردن بردن یه نماز خونه بعد اتوبوسو درست کردیم و همه خوش و خرم به سفر ادامه دادیم البتتتتتته نه دروغ گفتم خوش و خرم نبودیم این اقای راننده خیلی مارو ترسوند(ولی برای من خییییلی هیجان داشت خوشم می اومد) فرداییش دیدیم خییییلی تو اتوبان داره تند میره هر چی بهش گفتیم اروم برو انگار نه انگار دیگه اخرین دفه وقتی یه نفر بهش گفت اروم برو شروع کرد با سرعت کم رفتن خییییلی کم و میدونید ک با سرعت پایین تو اتوبان رفتن خیلی خطرناکه دیگه دیگه این دفعه بهش میگفتیم تند برو..... خلاصه این اتفاقا تا برگشت از اونجاهم ادامه داشت موقع برگشت داشت قششششنگ برای خودش گاز میداد که یهوووو پپپپپپپپااااق لاستیک ترکید همه پیاه شدیم نمیدونم چجوری این کارو کرد واقعا؟؟؟؟ میگم این ماجراها واسه منو دوستام خعلی باحال بود و همش میخندیدیم و من یه عالمه با لاستیک پاره عکس انداختم و زمانی ک چپ کردیم فیلم گرفتم اگه عکسا رو پیدا کردم براتون میذارم حالا یه نکته جالب اینکه این راننده ی محترم که این همه خسارت وارد کرد صاحاب ماشین نبود بدبخت صاحابش یکی دیگه بود یه بار همین اقا داشت رد میشد بره عقب استراحت کنه مامانم بهش گفت(خانواده ی منم بودن) اقا ایکاش خانومتون اینجا بود من بهش میگفتم شما رو دعوا کنه خوب رانندگی کنید مرده میخندید(ولی در کل ادم باحالی بودا)بعد شماره ی زنشو گرف داد مامانم مامان منم جریانو واسش تعریف کرده بود اونم گفته این همیشه همینطوریه ببخشید طولانی شد خب حادثه زیاد بود دیگه....
نظرات شما عزیزان: محدثه-رگبارعطسه ها
ساعت15:09---3 ارديبهشت 1392
یادمه وقتی برامون تو کلاس تعریف میکردی ازخنده روده بر شده بودم.....مث حالا که بازم خوندمش کلی خندیدم....
همیشه عاشق مدل خاطره تعریف کردنات بودمو هستم..... پاسخ:فدات بشم مرسی دوستانه
ساعت15:56---25 فروردين 1392
درکنارنام پاک فاطمه جانمازعشق را وامیکنم،دست حاجت رابه عشق فاطمه روبسوی نوربالامیکنم،باقسم برآبروی حضرتش آرزویت راتمنامیکنم ،شهادت سیدة النساء بانو دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) برشما تسلیت باد.التماس دعا
سلام ایام شهادت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
التماس دعا دوستانه
ساعت11:57---21 فروردين 1392
راستی یادم رفت سال نو روبهتون تبریک بگم
انشالله سال پر خیر وبرکتی پیش رو داشته باشید
|